دست و دلم به کتاب‌هام نمی‌ره. نه ادبیات نوجوان، نه عاشقانه، نه کلاسیک، و نه فلسفه و روان. تنها چیزی که من رو به سمت خودش کشید بکت بود و بس. تقریباً یادم رفته بود حال و هوای بکت خوندن رو؛ اون پوچی و گیجی و سرگردانی و تعلیق مطلق رو. چقدر غیربکت‌گونه است نسبت دادن صفت مطلق به کارهای بکت. به هر حال بکت اومد و پیدام کرد. خیلی وقته که باور پیدا کردم به این‌که کتاب‌ها خودشون باید بیان و آدم رو پیدا کنن. و گاهی وقت‌ها چقدر همه‌چیز برام به هم گره می‌خوره.

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزش پيش بيني فوتبال #زندگی #زیبایی robes de mariée هیچ توليد متريال پوشش هاي ضد حريق و عايق سرد PIR نگین کویر Lisa Melissa ستار سئو باید ها و نباید ها در مورد سقط جنین